بر اساس طبقه بندی معروف دانشمند سوئیسی ،ژان پیاژه، رشد شناختی کودکان به چهار مرحله ی حسی حرکتی، پیش عملیاتی، عملیات عینی و عملیات صوری تقسیم می شود . کودکان معمولاً در حدود ۲ تا ۱۰ سالگی در مرحله پیش عملیاتی قرار دارند و در این مرحله قادر به درک مفاهیم انتزاعی( مفاهیمی که با حواس پنجگانه درک نمی شوند و بار معنایی و استدلالی دارند) نیستند و تنها مفاهیم عینی (که قابلیت ادراک حسی دارند) را درک می کنند.
در مصاحبه ی زیر، از دو کودک شش و هشت ساله خواسته شده است که درک و تعریف خود را از چند مفهوم انتزاعی بازگو کنند. خواهید دید که تعاریف آن ها عموماً به صورت توصیف ویژگی ها و با ذکر مثال است و اشاره ای به ماهیت و چیستیِ اصلی موضوعات مطرح شده ندارند:
• خدا
کودک ۱: کسیه که هیچکس نمیتونه مثل اون باشه، کلی قدرت داره ، ما رو آفریده و از همه خوب تره!
کودک۲: شبیه فرشته هاست، همه چیز رو برای ما آفریده و مهربون ترین کسیه که من تا حالا توی دنیا دیدم!
• فرشته
کودک۱: خدمتکار خداست!
کودک۲: همه جا هست، مراقب ماست و به ما میگه که نباید کسی رو اذیت کنیم!
• شیطان:
کودک۱: کسیه که مارو گول میزنه!
کودک۲: یه آدم بده که بعضی وقتا خیلیا به حرفش گوش میکنن و کار بد رو ازش یاد میگیرن!
• بهشت
کودک۱: جاییه که همه چی هست و هرکسی هرچیزی که بخواد بهش میدن!
کودک۲: یه جای خوشگل و قشنگه که خدا اونجا هست ولی ما بازم نمیتونیم اونو ببینیم!
• جهنم
کودک۱: یه جایی پر از آتیشه که کسی اگر گناه کنه میفرستنش اونجا!
کودک۲: جاییه که شیطون اونجاست و توش پر از کارای بد مثل دروغگویی و توهین به مامان و باباست!
• محبت
کودک۱: یعنی اینکه به یه کسی مهربونی کنیم ، مثلاً نازش کنیم، بوسش کنیم و بهش خوراکی بدیم!
کودک۲: یعنی اینکه با دیگران با مهربونی رفتار کنیم، سرشون داد نکشیم و هرچی میخوان براشون بیاریم!
• فداکاری
کودک۱: مثلاً یه نفر برای اینکه کامپیوتر یه نفر دیگه درست بشه، قطعه ی کامپیوتر خودش رو بده به اون!
کودک۲: نمیدونم چیه!
• ترس
کودک۱: مثلاً اینکه یه نفر از ارتفاع یا از بترسه!
کودک۲: مثل اینکه یک نفر یکهو بیاد جلوت، بعد آدم یک جوری میشه که به اون میگن ترس!
دین موضوعی بود که کارل گوستاو یونگ همواره به آن علاقه ای ویژه داشت. هر چند که نخستین مباحث یونگ درباره دین، تحت تاثیر نظریات استادش زیگموند فروید و به قول ریموند هاستی سراسر فرویدی» است؛ اما با گذشت زمان و در آثار بعدی اش یونگ دین را از عوامل مثبت و دارای ارزش روانی میشمرد و آن را اشتباه، اما اشتباهی مثبت تلقی می کند که به آدمی نیرو و آرامش خاطر می دهد تا هیولای هستی بر او غالب نگردد.» و در واقع برای عوام مردم که نمیتوانند به خودمختاری اخلاقی برسند، دین میتواند همچنان از حیث زیستی وظیفه مهم خود را انجام دهد.»
در واقع یونگ در آغاز مفهوم خدا را نوعی فرافکنی انرژی روانی تلقی می کرد؛ اما با پیدایش مفهوم خود و جایگاه آن در روان آدمی، یونگ مفهوم خدا و کل جهان پیچیده ی پدیدههای دینی را نه تنها فرافکنی فرآیندهای روانی ندانست، بلکه نمادهای لازمی دانست که انسان ها را تبیین می کنند و به سوی کمال روانی سوق می دهند.
از نگاه یونگ، آشفتگی معنوی علت اصلی روی آوردن جهانیان به روانشناسی و علاقه ی گسترده ی آنان به طالعبینی، حکمت الهی، احضار ارواح و از این قبیل است. کسانی که در پسینِ زندگی اند مخصوصاً نیازمند نظامی فراگیر و اساساً دینی اند که باعث می شود روان به نحو بایست رشد کند و فرد از روان رنجوری در امان بماند. تنها یک چشم انداز معنوی می تواند معنا و قالبی پدید آورد که برای زندگی انسان ضروری است.
اعتقاد یونگ به این که منبع تجربه ها و اندیشه های دینی در روان آدمی است باعث شد که در معرض اتهاماتی چون روانشناسی گرایی، لاادری گری و حتی الحاد قرار گیرد. در پاسخ به این اتهامات وی تأکید میکرد که به عنوان روانشناس نمیتواند چیزی جز این بگوید که خدا در روان آدمی وجود دارد؛ روانشناسی فقط میتواند تیپوس» یا اثر» را بشناسد نه موثر را.
منبع:
کتاب روانشناسی دین
اثر: دیوید ولف
ترجمه:دکتر محمد دهقانی
زیگموند فروید بر اساس اظهارات خودش یک یهودی دیر باور» ، منکر خدا و عمیقاً غیر مذهبی» است و حتی ظاهراً به ادیان زمان خودش احساس تنفر داشته است و سیستم مذهبی را دشمن می پنداشته است.
نگرش منفی فروید نسبت به دین، بخصوص اعمال مذهبی یهود، تا آنجا بود که برای پرهیز از تشریفات مذهبی در مراسم ازدواجش، تصمیم به تغییر آیین خودش گرفت و بعد از ازدواج نیز همسر و فرزندانش را از آیین ها و سنن مذهبی دور نگه داشت.
از نگاه وی، دین در نهایت چیزی نیست جز روانشناسی که به جهان بیرون فرافکنی شده است» و معتقد است که خدای شخصی به لحاظ روانشناختی چیزی نیست جز پدری متعالی». در واقع از نظر فروید ریشه دینداری را باید در درماندگی درازمدت کودکی و نیاز او به کمک بجوییم و چون کودک بعداً در می یابد که در مواجهه با نیروهای عظیم حیات به راستی تا چه حد درمانده و ضعیف است، خود را در همان وضعیت بچگی احساس می کند و می کوشد تا ناامیدی خود را با برگشت به نیروهایی که در کودکی از وی حمایت میکردند، محو گرداند.
علاقه ی ویژه زیگموند فروید، سرچشمه دین در نوع بشر» بود. وی در نخستین کاری که در این رابطه منتشر کرده است به شباهت های میان مراسمات مذهبی و اعمال روان رنجورانه میپردازد و همچنین معتقد است که شکل گیری دین نیز متکی بر منع و طرد برخی تکانه های غریزی است». لیکن در این مورد تکانه های منع شده منحصراً جنسی نیست؛ بلکه شامل انواع تکانههای خودخواهانه و از لحاظ اجتماعی زیانمند نیز هست. با این حال نتیجه بسیار مشابه اعمال روان رنجورانه است.
منبع:
کتاب روانشناسی دین
اثر: دیوید ولف
ترجمه:دکتر محمد دهقانی
فرضیه های زیادی در ارتباط با تأثیر دین و معنویت در جنبه های مختلف زندگی_از امور روزمره گرفته تا رویارویی با بحران ها و چالش های متفاوت فردی و اجتماعی_ مطرح می شود و مانند سایر فرضیه ها برای اثبات و نتیجه گیری دقیق و علمی، آزمایش های متعددی طراحی و اجرا می شود. برای مثال مقاله ی کوتاه دانشجویی که در ادامه قرار داده می شود ،نمونه ای از این آزمایش هاست:
اثربخشی معنویت درمانی بر کیفیت زندگی ن مبتلا به سرطان سینه در شهر تهران
محسن محمد کریمی۱، کاظم شریعت نیا۲
۱- گروه روانشناسی، واحد آزادشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، آزادشهر، ایران
۲- گروه روانشناسی، واحد آزادشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، آزادشهر، ایران
چکیده:
پیشزمینه و هدف: معنویت درمانی به معنای در نظر گرفتن باورهای فرهنگی ـ مذهبی مردم در فرآیند درمانگری و در نظر گرفتن بعد متعالی مراجعان میباشد که آنها را بهسوی منبع متعالی رهبری میکند. اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان، در چند دهه گذشته بهصورت روزافزون موردتوجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی معنویت درمانی بر کیفیت زندگی ن مبتلا به سرطان سینه در شهر تهران در سال 1395 است.
مواد و روش کار: در این پژوهش از روش شبه آزمایشی و از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل 30 بیمار مبتلا به سرطان مراجعهکننده به کلینیک فوق تخصصی انکولوژی و شیمیدرمانی دکتر سهراب سلیمان زاده در شهر تهران بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و سپس بهصورت تصادفی ساده در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل کاربندی شدند. گروه آزمایش طی 12 جلسهی 60 دقیقهای تحت مداخلهی معنوی قرار گرفتند و گروه کنترل این مداخله را دریافت ننمودند. بیماران قبل و بعد از اتمام دورهی درمان، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت نسخه کوتاه (1999) را تکمیل نمودند.
این پرسشنامه 4 حیطه سلامت جسمانی، سلامت روانی، رابطه اجتماعی و سلامت محیط را میسنجد. بهمنظور تحلیل دادههای پژوهش از نرمافزار spss19 در سطح توصیفی و استنباطی تحلیل دادهها استفاده شده است. جهت بررسی فرضیههای پژوهش از روشهای آماری تحلیل کوواریانس (ANCOVA) و تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) استفاده شده است.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس کیفیت زندگی نشان میدهد پس از اثر متغیر مستقل (معنویت درمانی) نمره کیفیت زندگی ن مبتلا به سرطان سینه گروه آزمایش بیشتر شده و تفاوت آن با گروه کنترل معنیدار است؛ و نیز نتایج بهدست آمده از تحلیل کوواریانس چند متغیره خرده مقیاس کیفیت زندگی نشان میدهد در سه خرده مقیاس (حیطه سلامت جسمانی، سلامت روانی و رابطه اجتماعی) میانگین نمره گروه آزمایش در پسآزمون بیشتر از گروه کنترل بوده و به لحاظ آماری معنیدار است و فقط در خرده مقیاس سلامت محیطی تفاوت معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد.
بحث و نتیجهگیری: با عنایت به یافتههای موجود، به نظر میرسد که مداخلهی معنوی بر افزایش کیفیت زندگی بیماران زن مبتلا به سرطان سینه تأثیر داشته است. لذا میتوان با آموزش معنویت درمانی در بهبود و ارتقای کیفیت زندگی و بهداشت روانی آنان اقدام عملی نمود.
پیشزمینه و هدف: معنویت درمانی به معنای در نظر گرفتن باورهای فرهنگی ـ مذهبی مردم در فرآیند درمانگری و در نظر گرفتن بعد متعالی مراجعان میباشد که آنها را بهسوی منبع متعالی رهبری میکند. اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان، در چند دهه گذشته بهصورت روزافزون موردتوجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی معنویت درمانی بر کیفیت زندگی ن مبتلا به سرطان سینه در شهر تهران در سال 1395 است.
مواد و روش کار: در این پژوهش از روش شبه آزمایشی و از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل 30 بیمار مبتلا به سرطان مراجعهکننده به کلینیک فوق تخصصی انکولوژی و شیمیدرمانی دکتر سهراب سلیمان زاده در شهر تهران بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و سپس بهصورت تصادفی ساده در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل کاربندی شدند. گروه آزمایش طی 12 جلسهی 60 دقیقهای تحت مداخلهی معنوی قرار گرفتند و گروه کنترل این مداخله را دریافت ننمودند. بیماران قبل و بعد از اتمام دورهی درمان، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت نسخه کوتاه (1999) را تکمیل نمودند.
این پرسشنامه 4 حیطه سلامت جسمانی، سلامت روانی، رابطه اجتماعی و سلامت محیط را میسنجد. بهمنظور تحلیل دادههای پژوهش از نرمافزار spss19 در سطح توصیفی و استنباطی تحلیل دادهها استفاده شده است. جهت بررسی فرضیههای پژوهش از روشهای آماری تحلیل کوواریانس (ANCOVA) و تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) استفاده شده است.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس کیفیت زندگی نشان میدهد پس از اثر متغیر مستقل (معنویت درمانی) نمره کیفیت زندگی ن مبتلا به سرطان سینه گروه آزمایش بیشتر شده و تفاوت آن با گروه کنترل معنیدار است؛ و نیز نتایج بهدست آمده از تحلیل کوواریانس چند متغیره خرده مقیاس کیفیت زندگی نشان میدهد در سه خرده مقیاس (حیطه سلامت جسمانی، سلامت روانی و رابطه اجتماعی) میانگین نمره گروه آزمایش در پسآزمون بیشتر از گروه کنترل بوده و به لحاظ آماری معنیدار است و فقط در خرده مقیاس سلامت محیطی تفاوت معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد.
بحث و نتیجهگیری: با عنایت به یافتههای موجود، به نظر میرسد که مداخلهی معنوی بر افزایش کیفیت زندگی بیماران زن مبتلا به سرطان سینه تأثیر داشته است. لذا میتوان با آموزش معنویت درمانی در بهبود و ارتقای کیفیت زندگی و بهداشت روانی آنان اقدام عملی نمود.
مقاله کامل:
منبع:
مجله ی پرستاری و مامایی:
http://unmf.umsu.ac.ir/index.php?slc_lang=fa&sid=1
آنچه علم در مورد ارتباط ذهن و روح می گوید
توسط کریستن راجرز ، CNN
کارول کوچون در طول بستری چهل و دو روزه ی همسرش در اثر کرونا دعا میکرد.
راب کوچون مستعد بیماری های ریوی حدود چهار روز بود که احساس مریضی و تنگی نفس می کرد. روز سه شنبه ۱۷ مارس پس از بستری در بیمارستان فلوریدا بیماری او پنومونیای مضاعف تشخیص داده شد.
روز بعد آزمایش ویروس کرونای او مثبت شد. روز جمعه ، راب به * ادونت هلث اورلاندو در مرکز شهر منتقل شد تا بتواند لوله گذاری کند. در تاریخ 29 مارس ، پس از انسداد مخاط های ریه ، برای سه بار علائم حیاتی اش را از دست داد.
• در طول اقامت راب ، کارول احساس تنهایی ، ناراحتی ، نگرانی و ترس از چیزهای ناشناخته کرد. وی به عنوان یک مسیحی با ایمان برای بیش از 40 سال ، به دعا کردن با خدا و مراقبه با کتاب مقدس روی آورد.
کارول گفت: "من فکر می کنم این احتمالاً من را دلگرم کرده است." "این لحظه ها باعث آرامش من شد . من فکر می کنم دوباره مرا متمرکز کرد و به من یادآوری کرد که این از دست من خارج است."
کارول به تنهایی و در کنار خانواده عبادت می کرد ، بیشتر خدا را در حال زانو زدن می خواند. کارول گفت ، هدف تغییر خواست خدا نبود. "خداوند قبل از وقوع این امر را کنترل می کرد."
هدف این بود که خواسته های خود را تسلیم کند و خود را با خدا همسو سازد تا هرچه را که خدا می گوید بشنود. وی گفت: "من می دانم که این یک مکالمه دو طرفه است." "من واقعاً احساس آرامشی الهی کردم که به من می گفت که نباید حتی ذره نگران آن باشم. بنابراین نگران نباشم. من معمولاً یک برنامه ریز هستم ، اما می دانستم که خدا برنامه ای دارد."
او بیمار Covid-19 بود. کارول اتاق بیمارستان او را تمیز کرد. پیوند غیر منتظره آنها جان او را نجات داد.
ادونت هلث ، یک سیستم بیمارستانی مبتنی بر ایمان ، بازدیدهای مجازی بین راب و کارول را تسهیل می کرد ، از طریق آن کارول و خانواده می توانستند دعا کنند و راب را تشویق کنند. راب گفت: او از نیمه هشیار بود ، اما بعضی از این لحظات را به خاطر آورد.
کارول و راب عبادت را یکی از عواملی دانستند که منجر به بهبودی وی شد. راب اکنون به خانه بازگشته و بهبود یافته است.
کوچون ها تنها افرادی نیستند که در مورد پیامدهای مربوط به همه گیری دعا می کنند. در ماه مارس ، مرکز تحقیقات پیو گزارش داد که در یک نظرسنجی ، 55 درصد از بزرگسالان آمریکایی گفته اند که برای پایان ویروس کرونا دعا کرده اند.
اکثریت آمریکایی ها به طور کلی و مسیحیان ایالات متحده که به طور خاص عبادت روزانه می کنند، در هنگام شیوع به عبادت متوسل شده اند. اما برخی که به ندرت عبادت می کنند یا هرگز عبادت نمیکنند ، و افرادی که به هیچ مذهبی تعلق نداشتند عبادت را شروع کرده اند.
برد بوشمن ، استاد ارتباطات در دانشگاه ایالتی اوهایو گفت: "مردم معمولاً در موقعیت هایی که احساسات منفی شدیدی مانند خشم ، اندوه یا ترس را تجربه می کنند ، به عبادت متوسل می شوند." "همه این موارد در هنگام شیوع همه گیری رایج است. مردم همچنین وقتی احساس می کنند چیزی از کنترل آنها خارج است ، دعا می کنند و نیاز به کمک" یک قدرت بالاتر "دارند.
با وجود تعداد زیادی از آمریکایی ها که هرازچندگاهی عبادت می کنند ، تحقیقات علمی در مورد فواید سلامتی محدود است. اما بر اساس آنچه علم نشان داده است ، عبادت می تواند به کاهش استرس ، تنهایی و ترس کمک کند.
مطالعه عبادت سخت است
کوین مسترز ، استاد روانشناسی سلامت بالینی در دانشگاه کلرادو ، دنور ، گفت که مطالعه عبادت به چند دلیل چالش برانگیز است.
وی گفت: بسیاری از دانشمندان نسبت به هر چیز مذهبی بسیار بدبین هستند. همچنین مواردی وجود دارد که باید در طول مطالعه بر آنها غلبه کرد ، وی گفت: عبادت چیست؟ آیا محققان می توانند به گزارش خود اعتماد کنند؟ آیا منظور همه شرکت کنندگان از "دعا" یک معنی است یا برخی فکر می کنند، در حالی که دیگران رسماً دعا می کنند؟ اگر دانشمندان عبادت را در آزمایشگاه مطالعه می کنند ، چگونه مطالعه را انجام می دهند ؟
وی افزود: بسیاری از محققان علاقه مند به مطالعه طولانی مدت عبادت نیستند ، عاملی که با بودجه ناچیز تحقیقات کمک نمی کند. کمبود مطالعات به این معنی است که هیچ روش مستقیمی وجود ندارد که بتوان از آن برای مطالعات بیشتر و دقیق تر استفاده کرد.
علاوه بر این ، دانشمندان نمی توانند خدا را به عنوان مکانیزم همانند یک داروی جدید یا یک روش جراحی جدید مطالعه کنند - بنابراین یافتن فرایندی که بتواند هر نتیجه ای را توضیح دهد دشوار است.
مسترز گفت: "علم ،آزمایش روابط ، فرایندها و سازوکارهای قابل مشاهده است."اما تقریباً طبق تعریف ، عبادت، همانطور که در این مطالعات عملیاتی تبیین شده است ، دخالت خدا یا موجودی بالاتر را فرا می خواند ، چیزی خارج از مرز پدیده طبیعی ، که علم واقعاً نمی تواند آن را مطالعه کند."
با این حال ، علم می تواند نتایج اعتقاد به خدا را به جای وجود او مورد مطالعه قرار دهد - در چنین مطالعه ای ممکن است این مسئله مطرح شود که آیا افرادی که به خدا بسیار اعتقاد دارند کیفیت زندگی بهتری نسبت به افرادی که به خدا ایمان ندارند گزارش می کنند؟
همچنین اثبات اینکه منافع ناشی از دعای شفاعت از راه دور است ، یا هنگامی که افراد به گروههایی تقسیم می شدند که نمی دانستند برای که دعا می کنند یا نمیدانستند برای که دعا می کنند ، دشوار بوده است.
مسترز گفت: " در این مطالعات به معنای واقعی، آزمایش عبادت با حذف هرگونه توضیح طبیعی (به عنوان مثال ، حمایت روانی) بود که می تواند تفاوت های قابل توجهی را بین گروه ها ایجاد کند."
مسترز اضافه کرد ، "مشکل عمده" دیگر در مورد مطالعات دعای شفاعت از راه دور این است که محققان نمی توانند مردم را از دعا برای افراد تحت نظر(که برای آنها دعا نمی شود) منع کنند.
مسترز توضیح داد: "تصور کنید یک مطالعه دارویی اثرات ضد افسردگی جدید را آزمایش می کند. شرکت کنندگان به گروه های درمانی (داروی جدید) و کنترل (دارونما) اختصاص می یابند." "اما اگر کسانی که در گروه کنترل قرار دارند نسخه داروی ضد افسردگی موجود را تهیه کنند ، اکنون آنها تحت درمان هستند. یافتن هیچ تفاوتی بین گروه ها تعجب آور نیست."
تقویت آرامش ، کنترل و پشتیبانی
با توجه به محدودیت ها ، دشوار است تشخیص دهیم که آیا تسکین روحی و روانی که برخی از افراد با دعا احساس می کنند ناشی از توجه عمیق خود به موجود دیگری است ، یا اینکه این تسکین توسط خدای متافیزیکی مداخله گر و برداشتن بار ذهنی تأمین می شود.
مطالعات قبلی دعا را با احساس آرامش ، دلگرمی یا حمایت اجتماعی همراه می کرد.
مسترز گفت: "ما اکنون کاملاً آگاه هستیم که تجارب روانشناختی از نزدیک با فرآیندهای مهم فیزیولوژیکی ، از جمله عملکرد سیستم ایمنی بدن ارتباط دارند." "تا آنجا که عبادت می تواند بر آن فرایندهای روانشناختی که ما داریم تأثیر بگذارد ، توضیحات بالقوه طبیعی برای چگونگی تأثیر عبادت بر سلامتی است."
دکتر کریستینا پوچالسکی ، استاد پزشکی و علوم بهداشتی در دانشگاه جورج واشنگتن و مدیر انستیتوی معنویت و سلامت دانشگاه جورج واشنگتن گفت : مردم به چند دلیل دعا می کنند.
آنها برای نتایج خاص دعا می کنند. اشتیاق و رنج خود را در یک زمینه رابطه ای برای قدردانی و برای تأمل به اشتراک بگذارند.
رایان برمنر ، استادیار روانشناسی در دانشگاه سنت توماس در مینه سوتا ، گفت: دعا می تواند حس ارتباط را تقویت کند ، خواه به یک قدرت بالاتر ، آنچه که شخص در زندگی مهم می داند و یا ارزش های او باشد.
عبادت می تواند احساس انزوا ، اضطراب و ترس را نیز کاهش دهد.
برمنر گفت: "آیین ها به طور کلی عملکرد آرام بخشی دارند." "آنها میتوانند ذهن را از ورود به وضعیت های بغرنج حاصل از نگرانی های بیهوده باز دارند و به ما احساس تأثیر یا کنترل بر چیزی می دهند که در نهایت قابل کنترل نیست."
یک مطالعه در سال 2009 در مورد تأثیرات عبادت بر افسردگی و اضطراب نشان داد که اعضای یک گروه میزان افسردگی و اضطراب کمتری دارند و بعد از جلساتی که برای یکدیگر دعا می کنند ، نسبت به گروه کنترل (که هیچ جلسات عبادتی نداشتند) خوش بین ترند.
بیشتر یافته ها در مورد فواید عبادت از طریق مطالعاتی انجام شده است که در آن افراد به صورت گروهی دعا می کنند (دعای شفاعت). برمنر گفت: "بین دینداری و سلامتی و خوشبختی ارتباطات شدیدی وجود دارد ، اما تنها با حضور در خدمات پیش بینی می شود."
استادان گفتند ، حمایت اجتماعی و بهبود تنهایی می توانند مکانیسم هایی باشند که سبب مزایای دعای شفاعت می شوند.
عبادت در مقابل مراقبه
برمنر گفت ، دعا و مراقبه می تواند اشتراکات زیادی داشته باشد. هر دو ممکن است باعث افزایش هوشیاری و جلوگیری از نگرانی بیش از حد شوند.
اما آنها به طور سیستماتیک متفاوت هستند ، زیرا دعا مستم کار با افکار و شرایط است در حالی که مراقبه بر پاکسازی ذهن متمرکز است. پاچالسکی گفت ، دعا همچنین به معنای زمینه رابطه با موجودی بالاتر است تا سفر انفرادی. دعا در ارتباط با خدایی که باعث می شود فرداحساس محبت و حمایت کند ، ممکن است در کنترل استرس و چالش های زندگی کمک کننده باشد.
مطالعه که اشکال سکولار و معنوی مراقبه در مقایسه نشان داد که گروه مدیتیشن معنوی نگرانی کمتر و مثبت تر نسبت به دو گروه دیگر بود. در مراقبه سکولار ، شرکت کنندگان بر روی کلمات یا متن های تأیید خود متمرکز بودند. گروه مراقبه معنوی بر روی کلماتی تمرکز کردند که ذات پر مهر خدا را توصیف می کنند.
هنگامی که شرکت کنندگان برای یک آزمایش دست خود را در آب نزدیک به انجماد فرو بردند ، گروه مدیتیشن معنوی درد را تقریباً دو برابر بیشتر از گروه های دیگر تحمل کردند.
عبادت می تواند خشم و پرخاشگری را کاهش دهد
یک مطالعه در سال 2011 نشان داد که عبادت می تواند به کاهش خشم و پرخاشگری کمک کند. در یک سری آزمایشات که در آن شرکت کنندگان یا برای یک غریبه ، شخصی که آنها را عصبانی کرده یا یکی از دوستان نیازمندشان را دعا می کردند یا فکر می کردند ، اعضای گروه دعا بعد از تحریک کمتر احساس خشم و پرخاشگری می کنند.
مطالعه دیگری نشان داد که وقتی نامزد ها و همسران برای یکدیگر دعا می کنند ، آنها تمایل کمتری به پرخاشگری و تمایل به بخشش دارند.
بوشمن ، از دانشگاه ایالتی اوهایو ، یکی از نویسندگان این مطالعه در سال 2011 ، گفت: "عبادت ممکن است به مردم کمک کند تا از " جنبه "یا از منظر دیگری موقعیت ها را ببینند .
بر اساس مطالعه ای که بر روی بازماندگان طوفان انجام شده است ، همه پس از یک فاجعه دعا می کنند.
برمنر ، که اولین نویسنده مطالعه 2011 بود ، گفت: رفتارهای نشان داده شده هنگام دعا، مخالف رفتار های زمان جنگ یا پرواز یا هنگام خطر یا درگیری است. وقتی خطر را حس می کنید ، حساس شده و بر دنیای خارجی متمرکز می شوید. وقتی نماز می خوانید ، در درون خود متمرکز شده اید و سعی در آرامش و تمرکز دارید.
با این حال ، ممکن است همه انواع دعاها به یک شکل عمل نکنند - وقتی بیماران بستری در بیمارستان خدا را به عنوان یک حامی مهربان ارزیابی میکنند ، سلامت روحی و جسمی آنها بهبود می یابد . اما وقتی آنها خدا را مجازات کننده تصور کردند یا از خدا عصبانی بودند ، سلامتی آنها کاهش یافت.
به گفته کارشناسان ، این مورد به مطالعات بیشتر در آینده نیاز دارد
استادان گفتند ، علاوه بر علاقه تحقیقاتی و بودجه ، چند روش مختلف می تواند به طور بالقوه یک مطالعه با کیفیت در مورد تأثیرات اعتقاد به عبادت بر سلامت روانی انجام دهد.
مطالعات طولی - که به مرور افراد را دنبال می کند و در چندین نقطه داده ها را جمع آوری می کند - برای تعیین اینکه آیا عبادت باعث سلامتی خوب یا ضعیف می شود یا در وهله اول لازم است یا نه ، لازم است. اگر بیشتر فرد را آرام و متمرکز نگه دارد ، عبادت کردن بیشتر می تواند با نشاط همراه باشد ، اگر شخص دعا کند زیرا بیمار و نگران است و با بیماری همراه است.
مطالعات می تواند عوامل فیزیولوژیکی را نیز اندازه گیری کند ، تا تعیین کند که آیا عبادت روند فیزیولوژیکی پیش بینی نتایج سلامتی را تسهیل می کند؟
مطالعات ارزیابی لحظه ای اکولوژیکی ، که به افراد امکان می دهد اقدامات را در زمان حال به صورت مجازی ضبط کنند ، به طور منظم به دنبال ارتباط بین عبادت و سلامتی است.
*Advent health
__________________________
ترجمه شده از خبرگزاری CNN
ایسنا/قم پژوهشگر دانشگاه هاروارد و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد به تشریح اصول معنی شناختی و نقش دین در درمان اضطراب پرداخت.
سی و نهمین نشست از سلسلسه نشستهای "چالش کرونا و زندگی مومنانه" که به شکل مجازی و به همت دانشکده الهیات پردیس فارابی دانشگاه تهران برگزار میشود با حضور و ارایه بحث دکتر سیدمحسن فاطمی عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و مدرس دانشگاه هاروارد با عنوان " کرونا، اضطراب و تنهایی" برگزار شد.
وی در ابتدای بحث خود گفت: کرونا پدیده نوپدیدی ایجاد کرد که باعث بهم ریختن بسیاری از اصولی بود که در زندگی خود پذیرفته بودیم و برآن اساس حرکت میکردیم.
وی افزود: یکی از ویژگیهایی که با کرونا شدت گرفته، پدیده تنهایی است. پژوهشهای اخیر در آمریکا نشان میدهد که از هر 4 نفر آمریکایی یک نفر هیچ ارتباط و تعاملی با دیگران نداشته است.
فاطمی اظهارکرد: ایهام و ابهام پدیده کرونا در سطح بسیار وسیع و عمیقی تاثیرات خود را برجای گذاشته است. پزشکان و اساتید این حوزه، اضطراب را علت العلل بسیاری از بیماریها میدانند. انسان هایی که می خواهند اضطراب ها را کناربزنند به دنبال روشنی و بلوغ هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: اضطراب در سه سطح ظاهر میشود که اولین آن، اضطراب های طبیعی هستند. دومین دست اضطرابها شامل مرتبط با روان رنجوری است و سومین دسته از حیث وجودی میتواند اضطرابی مرتبط با کل هستی باشد.
وی افزود: در ارتباط با بحث اضطراب وقتی به نحلههای گوناگونی که به این حوزه می پردازند، می پردازیم، یکی از نگاهها به این می پردازد که وقتی اضطراب تحقق یافت، بادامی مغز، پیام دریافتی خود را به عنوان خطر به همسایگان خود منتقل میکند. هر چقدر این میزان خطر بیشتر باشد سمپاتیک فعالیت بیشتری از خود نشان میدهد و شاهد کاهش پاراسمپاتیک خواهیم بود که در این حال حالات فیزیولوژیک خاصی ایجاد میشود.
فاطمی اظهارکرد: وقتی از افسردگی صحبت میکنیم، بخشهای مختلفی در مغز فعال تر و بخش دیگر کم کار می شود. اضطراب نیز با این نگاه میتواند آثار تخریبی در فضای فکری، روانی و رفتاری را در فرد ایجاد کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: یک نگاه دیگری در این عرصه خود را به منصه رسانده که شامل نگاهی است که از منظر معناگرایی به موضوع اضطراب ناشی از کرونا پرداخته است. برخی از جمله پل یانگ به این موضوع پرداخته اند که کرونا باعث شده اند که روی نحله ونگاه معناگرا متمرکز بر معنی تکیه کنیم.
وی افزود: نکته مهمی که در نگاه معنیگرا و این فضای اگزیستانسیالیستی ایجاد میشود این است که این فضا فرصت مجددی برای نگاه به خود، جهان و رابطه خود با جهان و رابطه خود با جهان به ما میدهد. مرکزیت معنی در سلامت در خوشبینی و رویکردهایی که در حوزه تابآوری مطرح هستند که این بحث از 1998 توسط برخی دانشمندان مطرح شدند. دانشمندانی چون می و اشنایدر در سال 1999 بیان کردند که حضور در فضای اضطرابی جزو لاینفک زندگی ما به شمار می روند زیرا تنش لازم برای رشد فردی و خلاقیت به حساب میآیند.
فاطمی اظهارکرد: مطالعات هاروارد نشان داد که کودکانی که مورد پذیرش واقع نمی شوند، اثر تخریبی بسیاری در آنها ایجاد میشود. وقتی کسی احساس تنها شدن و بی پناهی میکند 20 هزار سلول عصبی آنها به طرفی حرکت می کنند که به سمت جنبه های تخریبی و سردرد و ناراحتیهای عضلانی و. است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: نکتهای که از اهمیت بالا برخوردار است تاکید بر آن است که بر خلاف نگاههای شناختی یا رفتاری یا نگاههایی که به زعم این روانشناسان انسان را به دیدگاه تقلیل گرایانه میپردازند میتوانیم انسان را به عنوان یک کل با انضمام همه بخشها مورد مطالعه قرار دهیم.
وی افزود: ذهنیتی که در آن معنی استوار است، جستجوی معنی و معناگرایی را به معنی عاملی ضروری برای فهم انسان مورد اهمیت قرارمی دهد. نکته مهم این است که ظرقفیت انسان برای بیداری و احیا از اهمیت خاصی برخودار است. در این نگاه جامعه یکی از نگاه های مهم به هدف و غایت مرتبط است . دومین عامل،همان درک خود و فهم جهان و اسراسر جهان است. عنصر بعدی به عاملیت و مسئولیت خود بر می گردد. عنصر دیگر معنی التذاذ و بهجت است که باید این فضا را در این دوران ایجاد کنیم.
فاطمی اظهارکرد: وقتی به پدیده کرونا میپردازیم، نگاه روانشناسی مثبت گرا و اگزیستانسیالیستی و معنی گرا در یک وجهه مشترک هستند که می توانیم این رخداد را از یک رخداد تقلیل یافته به یک نگاه جامع مبدل کنیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره نظریه کاتینگهام گفت: وی عنوان می کند که وقتی از جنبه معنی شناختی و معنیگرایی در خصوص با شخصیت و انسان صحبت میکنیم باعث میشود که معنی را بهتر و عمیق تر بیابیم. این نکته که از روح برخوردار هستیم به این معنی است که همه علی رغم نقصانها اساسا به سوی خیر متمایل هستیم.
وی افزود: کرونا فرصتی برای احیای خود و فهمیدن این نکته در کنار هرمان ناشی این سختیها است که چگونه می توانیم به مقابله بااین مشکلات بپردازیم و اگر انسان ماهیتی مادی و زمینی داشته باشد چگونه میتواند این مشکلات را حل کند؟
فاطمی با ذکر این نظر برخی از دانشمندان در خصوص اینکه آلام میتواند روح انسان را بیدار کنند، اظهارکرد: یانگ روی این مساله کار کرده است که روح انسان و معنی برخواسته آن میتواند در پارادوکسها افق جدیدی باز کند و در این افق آلام به شکل دیگری معنی پیدا کرند. نکته ای که در خصوص ویلیام جیمیز که از تجربه گرایی رادیکال صحبت می کند به این بحث می پردازد که تمام تجربهگراییها ناقص هستند. جیمیز می خواست بین فضاهای ذهنی و عینی امتزاج ایجاد کند و فهم بهتری به موجودیت انسان ارایه کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: بسیاری از این مفاهیمی که در این عرصه مطرح کردهاند افرادی مثل تیلور در حوزه ذهن مطرح نمودند. ذهنیت رشد محور، جریان جاری شدن در لحظه و جستجوی در معنی و. روی این محور است که همه این مفاهیم قابلیت این امتزاج را دارند. در روانشناسی انسانگرا این نکته باعث شده که بیشتر به توازن زندگی بپردازد.
وی افزود: نگاه معنا محور می تواند پایههای مختلفی داشته باشد. ذهنیت همراه با معنی می تواند معنی را از جهات مختلف جستجو کند از جمله جنبههایی چون موفقیتها، رابطهها، عدالت و دوست داشتن انسانها و معنویتها است. یانگ به این معنی پرداخت که اگر فقط به ماده بپردازیم به خود اول گرفتار میشویم در حالی که در کنار خود اول خود ثانی و آسمانی برای ما مطرح است که از آن دور افتادیم.
فاطمی اظهارکرد: یانگ به این موضوع میپردازد که وقتی از تمامیت انسان صحبت می کنیم امتزاج خود اول و دوم ما رخ مینماید. یعنی باید در کنار خود زمینی و مجازی مورد نظر در فضای مادی باید به بعد دیگری که در خود دوم وجود دارد بپردازیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: به قول فرنکل میتوان در کنار سختی ها و مشکلات و آلام، از یک نوع خوشبینی فاجعه آمیز صحبت کرد که میتواند آلام و دردها را به یک نوع ظفر مبدل کند و بزه و گناه و سرزنش را به فرصتی مبدل کند که انسان را برای بهتر شدن آماده کند. همچنین گذرا بودن زندگی را به عنوان عامل مهمی برای عمل مسئولانه در نظر بگیرد. به این معنی که وقتی میخواهیم به پدیده کرونا بپردازیم اعمال این سه نکته باعث میشود که فضای وجودی ما می تواند تجربه جدیدی را تجربه کند.
وی افزود: اگر بخواهیم به مفاهیم بومی خود نزدیک شویم ادبیات دینی ما آکنده از این محورها به خصوص معنا شناختی است. در کنار روشهای تقلیل گرایانه که در برخورد با اضطراب میرسیم از جمله اینکه ذهن اتوماتیک خود را مدیریت کنیم. در کنار این نگاه ها وقتی به معنی میپردازیم به این نکته توجه میکنیم که زمانی که سختی و یاس انسان را تحت فشار قرار می دهد و ممکن است که فرد زندگی خود را از دست بدهد ولی می توان در همین شرایط نیز فرصت جدیدی برای یک زندگی جدید داشت.
فاطمی اظهارکرد: ادبیات دینی ما نقش مهمی در این زمینه ایفا میکند. اگر به زندگی حضرت زنیب و امام علی(ع) توجه کنیم و فشارهای زیادی که به آنها وارد شده است و واکنش این حضرات را می بینیم به پاسخ بسیاری از سوالات می رسیم. وقتی امام علی(ع) در مواجهه با مردم حتی پاسخ سلام خود را دریافت نمی کند و همین امام در مواجهه با همین مردم در کمترین زمان بهترین برخورد را دارند نشان از یک وجهه دیگری از شخصیت انسان میدهد.
وی افزود: این سوال پیش می آید که چه عاملی باعث می شود که حضرت زینب(س) در مشاهده با سختترین و غمانگیزترین رخداد نه به خودکشی دست می زند و نه به افسردگی بالینی شدید می رسد. این پاسخ هایی است که دین به شما میدهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: غایت انگاری که در نگاههای جدید روی این بحث تاکید می شود که انسان به جای رفلکس خودکار می تواند ناظر عاملیت خود باشد.
وی افزود: وقتی از انسان صحبت میکنیم و ذهنیت را مورد نظر قرار میدهیم گاهی ممکن است صرفا با گزارههای معنوی و فلسفی سرکار داشته باشیم ولی گاه میشود که ما در پردازشهای ذهنی و فضای مرتبط به ما استدلالی نیست بلکه آغشته از هیجانات است. به هر میزانی که فضای هیجانی در پردازش های ذهنی حاکمیت خود را نشان دهن فضای بین ذهن معنی و استدلال محور کمتر میشود.
فاطمی اظهارکرد: وقتی از معنی و یافتن معنی صحبت میکنیم خود این توجه به معنی و درک معنی باعث می شود که تعادل بین این دو سیستم پرازش روی دهد. در فرهنگ و ادبیات دینی در موارد بسیار مهم از جمله حرکت امام حسین(ع) و معنا محور بودن دقت میکنیم که به قول مرحوم علامه جعفری حرکت امام حسین از روی انتخاب و اختیار بود که رابطه مهمی با رشد انسان و تعالی انسان دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: اشنایدر بیان می کند که می توانیم با ایجاد این رابطه به یک کشف مجدد برسیم زیرا با انتخاب ها خود را می یابیم و تجربه میکنیم.
وی افزود: به هر میزانی که این فهم در حوزه معنا بیشتر و بالاتر باشد رخدادهای مختلف از جمله پارداوکسهای گوناگون بر اساس معنی اتنخاب شده میتواند آثار دیگری بر انسان ایجاد کند و به جای آثار تخریبی میتواند جهان جدیدی برای فرد ایجاد کند که این جهان الم و درد را به پدیده دیگری مبدل میکند.
فاطمی اظهارکرد: در بالاترین لحظات الم و درد و رنج امید را در عمق معناشناختی خود آشکار میکند که در ادبیات دینی ما روی این مساله تاکید شده است که خداوند بر همه چیز ناظر است و تکیه کردن بر بر او می تواند انسان را به آرامش برساند.
_____________________
به نقل از خبرگزاری ایسنا
تأکیدهای اخیر بر تکامل و وراثت، به همراه پژوهش درباره تحریک مغزی به نهضتی انجامیده است که مدّعی است بخش اعظم رفتار انسانی ما را ژن ها از پیش تعیین کردهاند. تأکید داروین بر انطباق و انتخاب طبیعی شماری از زیست شناسان و روانشناسان تکاملی را متقاعد کرده است که توجه خود را به تعین ارثی رفتار پیچیده انسان معطوف کنند (باس، هزلتون، شکلفورد، بلسک، و ویکفیلد، ۱۹۹۸ ؛ دوکینز، ۱۹۷۶). وضع فعلی این سؤال را پیش می آورد که آیا ما پیش ساخته ایم؟» (کلارک و گرونشتاین، ۰ ۰ ۲۰) سپس گام کوتاهی لازم است تا بپرسیم، آیا ما برای دین طراحی شده ایم؟»(بگلی، ۰۱ ۲۰). در ادامه منطقی کار داکویلی و نیوبرگ (۹ ۹ ۱۹) یعنی ذهن عرفانی، به نقل از نیوبرگ آوردهاند که ذهن آدمی به لحاظ ژنتیکی چنان ساخته شده است که عقاید مذهبی را ترغیب میکند» (بگلی، ۰۱ ۲۰، ص ۵۹). نیوبرگ سپس اظهار میدارد: تا وقتی مغز ما چنان ساخته می شود که هست، خدا هم جایی نخواهد رفت » (بگلی، ۰۱ ۲۰، ص ۵۹). داکویلی و نیوبرگ (۹ ۹ ۱۹) دیدگاه خود را الاهیات اعصاب»می نامند. این کوشش، در راستای کار پیشین آنها، تا حد زیادی نظری است. آنها اساسا ارتباط مستقیمی میان دین و جنبه های خاصی از زیست شناسی قائل اند. موضعی که ما با آن مخالفیم.
مقدار زیادی از پژوهش های اخیر نشان میدهد که وقتی کسی دعا میکند یا دچار تجربه های دینی می شود ساختارهای گوناگون مغز او فعال می شوند. این بررسی ها صرفا نشان میدهند که مغز، چنان که در کل رفتار دخیل است، در نواحی شناختی، عاطفی، یا حرکتی نیز دخیل است. لیکن تایید نمی کنند که این فعالیت عصبی اختصاصا برای دین پدید می آید یا صرفا ویژه کارکردهای مذهبی است. این عرصه پژوهشی مستم صلاحیت و احتیاط فراوان، و غلبه بر اشتیاق و پسند شخصی است. هنوز بسی دور از آنیم که زیست شناسی را کلید نهایی فهم مذهب به شمار آوریم. به نظریه هایی نیاز داریم که فرضیه های آزمون پذیر ایجاد کند. هیچ چیز دیگری غیر از این رضایت بخش نخواهد بود و نیز باید به پرسش هایی بپردازیم که ممکن است به ابطال برخی اظهارات موجود درباره این موضوع بینجامد. برای نمونه، اگر ما برای دین طراحی شده ایم، و خدا جایی نخواهد رفت، پس چرا اعتقاد به خدا در شماری از کشورهای اروپایی غالبا بسیار ضعیف است؟ (بنگرید به گریلی، ۲۰۰۲). کوشیده ایم نشان دهیم که دین در نظریه پردازی تکاملی و ارثی وارد شده است؛ بویژه، از طریق پژوهش در نحوه عمل دستگاه عصبی، و نیز نتایج بررسی درباره دوقلوها. این آرا و یافته های پژوهشی راه هایی را می گشاید برای فهم این نکته که دین چه نقشی در کارکرد زیست شناختی مردم جهان دارد.
______________________
منبع: کتاب روانشناسی دین بر اساس رویکرد تجربی
مولفین: برنارد اسپیلیکا_رالف دبلیو هود_بروس هونسبرگر_ریچارد گرساچ
مترجم :دکتر محمد دهقانی
فصل سوم_صفحه۸۷
حدود یک صد سال از تاریخ تولد روانشناسی دین به صورت رسمی میگذرد. یعنی تقریباً مقارن با روانشناسی علمی جدید، روانشناسی دین هم متولد شد و تحقیقات ادامه پیدا کرد.به طور کلی در شکلگیری روانشناسی دین امروزی، چهار سنت روسی، انگلیسی-آمریکایی، آلمانی و فرانسوی، سهم عمده داشتند که با بررسی این چهار سنت میتوان تاریخچه شکلگیری روانشناسی دین را پیگیری کرد:
1.سنت روسی:
دانشمندانی مثل ایوان پاولف و گرجیف در این سنت قرار می گیرند. روانشناسی دین در روسیه مدت ها هم به لحاظ ی و هم به لحاظ زبانی دچار انزوا بوده است.روانشناسان دین در روسیه مدت ها وقت خود را صرف این کردند که توضیح دهند چرا شهروندان ایشان آن قدر سرسختانه مذهبی بودند و نیز به دنبال راه هایی بودند که آنان را به جانب الحادگرایی ستیزه جویانه سوق دهند. برخی دیگر پیرو دیدگاه طبقاتی مارکس بودند که دین را دروغ می داند؛محققان دیگری که دیدند دین از جوامع کمونیست رخت بر نبسته است، از أصول عقاید مارکسیستی روی برگرداندند و در صدد بر آمدند که ریشه های دین را در تمایلات فردی و شرایط زندگی که خصلتی جهانی دارد بجویند.برخی پژوهشگران، دست کم به طور ضمنی، اقرار کردند که دین برانگیخته پدیده هایی است که خاص جامعه طبقاتی نیست _ پدیده هایی نظیر رنج روحی و ترس از مرگ از جنبه منفی، و نیاز به تجربه های لذت آور و تعالی بخش از جنبه مثبت_ و بنابراین پیشنهاد کردند که برنامه ای برای آموزش زیبایی شناسی تنظیم شود تا به نیازهایی پاسخ دهند که در گذشته از طریق عناصر زیبایی شناختی سنت دینی برآورده می شد.
2. سنت انگلیسی - آمریکایی:
روانشناسانی هستند که در انگلیس و آمریکا تحقیقات را انجام دادند. نمونه کارهای آنها مثل گالتون، ویلیام جیمز،هال و دیگران که نگاهشان یک نگاه تجربی به دین بود. رویکرد تجربی و حتی آزمایشگاهی به دین و نگاه توصیفی در مطالعات دینی، مهمترین ویژگی این سنت است. گالتون دانشمند انگلیسی، بنیانگذار روانشناسیِ تفاوتهای فردی است و نخستین کسی است که از روش آماریِ همبستگی در این زمینه استفاده کرد. استنلی هال از بنیانگذاران روانشناسی دین در آمریکا است. وی برای این منظور دانشکده روانشناسی دین در دانشگاه کلارک را تأسیس کرد. جیمز لوبا و ادوین استاربوک نیز از شاگردان برجسته هال هستند که بر مطالعه تجربههایی چون ایمانآوری، دعا و حالات عرفانی با کاربرد روشهای پرسشنامه، مصاحبه شخصی، زندگینامههای خودنوشت و دیگر روشهای تجربی که قابل تجزیه و تحلیل، ردهبندی و سنجش آماریاند، تأکید داشتند.
3. سنت آلمانی:
نگاه یا سنّت دوم که به آن سنّت آلمانی میگویند.کسانی مثل فروید، یونگ،وونت،اریکسون، اُتو، شلایر ماخر ـ اگرچه اُتو و شلایر ماخر فیلسوف هستند نه روانشناس؛ ولی سنخ کارهایشان و کارهایی که انجام دادهاند روانشناسی دین است ـ در این سنّت قرار میگیرند و کارهایشان مقداری بیشتر جنبة تبیینی دارد و ابعاد عمیق ترِ دینداری انسان را بحث میکنند و با آن سر و کار دارند و نظریههای جدّی دارند که هم دیدگاههای منفی دارد و هم دیدگاههای مثبت.در حالی که در آمریکا، عمدتاً روانشناسان، روانشناسی دین را پیشرفت دادند، در آلمان، این رشته بیشتر زمینه کار و در قلمرو بحث فیلسوفان و عالمان الهیات بود. برای مثال در آثار شلایر ماخر، دیدگاه روانشناختی در مقایسه با موضع الهیاتی، در درجه دوم اهمیت داشت.
4. سنت فرانسوی:
دیدگاه سوم سنّت فرانسه یا فرانسوی است که نگاه آن بیشتر نگاه مرضی است.ژان مارتین شارکو، پیر ژانه، تئودور فلورنو، ژرژ برژه، و ژان پیاژه از پیشروان این سنت به شمار میروند.عمده مساعدت دانشمندان فرانسوی در زمینه روانشناسی دین، آثاری است که در حیطه روانشناسی مرضی عرضه کردهاند، اگر چه علاقه به بحث درباره ارتباط بیماری روانی با دینداری، در دو سنت دیگر نیز وجود داشته است، اما در فرانسه، برخی از بزرگترین آسیبشناسان قرن نوزدهم، توجه مستمری به این امر نشان دادهاند.
منابع:
1_ کتاب روانشناسی دین_اثر دیوید ولف
2_مصاحبه ی حجت الاسلام والمسلمین دکتر مسعود آذربایجانی _ پایگاه اطلاع رسانی حوزه: hawzah.net
3_مقاله ی سعید متقی فر _ دانشنامه باقرالعلوم: pajoohe.ir
درباره این سایت